اول‌ پادشاهان‌ 18:41

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

41 سپس ايليا به اخاب پادشاه گفت: «حال برو بخور و بياشام! بزودی باران شروع میشود زيرا صدای رعد به گوشم میرسد.»