اول‌ پادشاهان‌ 17:10

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

10 پس ايليا از آنجا به صرفه رفت. وقتی به دروازهٔ شهر رسيد، بيوهزنی را ديد كه مشغول جمع كردن هيزم است. ايليا از او كمی آب خواست.