1يوشيای پادشاه دستور داد كه عيد پِسَح، روز چهاردهم ماه اول در اورشليم برگزار شود. برههای عيد پسح را همان روز سر بريدند. (2پادشاهان 23:21)2او همچنين كاهنان را بر سر كارهايشان گماشت و ايشان را تشويق نمود كه دوباره خدمت خود را در خانهٔ خداوند شروع كنند.3يوشيا به لاويانی كه تقديس[1] شده بودند و در سراسر اسرائيل تعليم میدادند اين دستور را داد: «اكنون صندوق عهد در خانهای است كه سليمان، پسر داوود، پادشاه اسرائيل، برای خدا ساخته است و ديگر لازم نيست شما آن را بر دوش خود بگذاريد و از جايی به جايی ديگر ببريد، پس وقت خود را صرف خدمت خداوند، خدايتان و قوم او بنماييد.4-5مطابق مقرراتی كه داوود، پادشاه اسرائيل و پسرش سليمان وضع نمودهاند، برای خدمت به دستههای تقسيم شويد. هر دسته در جای خود در خانه خدا بايستد و به يكی از طايفههای قوم اسرائيل كمک كند.6برههای عيد پسح را سر ببريد، خود را تقديس نماييد و آماده شويد تا به قوم خود خدمت كنيد. از دستورات خداوند كه بوسيلهٔ موسی داده شده، پيروی نماييد.»7سپس پادشاه سی هزار بره و بزغاله و سه هزار گاو جوان از اموال خود برای قربانی در عيد پسح به بنیاسرائيل داد.8مقامات دربار نيز به طور داوطلبانه به قوم و به كاهنان و لاويان هدايايی دادند. حلقيا و زكريا و يحیئيل كه ناظران خانهٔ خدا بودند، دو هزار و ششصد بره و بزغاله و سيصد گاو برای قربانی در عيد پسح به كاهنان دادند.9كننيا، شمعيا، نتنئيل و برادران او حشبيا، يعیئيل و يوزاباد كه رهبران لاويان بودند پنج هزار بره و بزغاله و پانصد گاو برای قربانی در عيد پسح به لاويان دادند.10وقتی ترتيبات لازم داده شد و كاهنان در جاهای خود قرار گرفتند و لاويان مطابق دستور پادشاه برای خدمت به گروههای مختلف تقسيم شدند،11آنگاه لاويان برههای عيد پسح را سر بريده، پوستشان را از گوشت جدا كردند و كاهنان خون آن برهها را روی قربانگاه پاشيدند.12آنها قربانیهای سوختنی هر قبيله را جدا كردند تا مطابق نوشتهٔ تورات موسی آنها را به حضور خداوند تقديم نمايند.13سپس طبق مقررات، گوشت برههای قربانی را بريان كردند و قربانیهای ديگر را در ديگها و تابهها پختند و به سرعت بين قوم تقسيم كردند تا بخورند.14كاهنان تا شب مشغول تقديم قربانیهای سوختنی و سوزاندن پيه قربانیها بودند و فرصت نداشتند برای خود خوراک پسح را تهيه كنند؛ پس لاويان، هم برای خود و هم برای كاهنان خوراک پسح را تهيه كردند.15دستهٔ سرايندگان كه از نسل آساف بودند به سر كار خود بازگشتند و مطابق دستوراتی كه بوسيلهٔ داوود پادشاه، آساف، هيمان و يدوتون نبی پادشاه صادر شده بود، عمل كردند. نگهبانان دروازهها پست خود را ترک نكردند زيرا برادران لاوی ايشان برای آنها خوراک آوردند.16مراسم عيد پسح در آن روز انجام شد و همهٔ قربانیهای سوختنی، همانطور كه يوشيا دستور داده بود، بر روی قربانگاه خداوند تقديم شد.17تمام حاضرين، عيد پسح و عيد فطير را تا هفت روز جشن گرفتند.18از زمان سموئيل نبی تا آن زمان هيچ عيد پسحی مثل عيدی كه يوشيا برگزار نمود، برگزار نشده بود و هيچ پادشاهی در اسرائيل نتوانسته بود به اين تعداد كاهن و لاوی و شركت كننده از سراسر يهودا و اورشليم و اسرائيل در عيد پسح جمع كند.19اين عيد پسح در سال هجدهم سلطنت يوشيا برگزار شد.
پايان سلطنت يوشيا
20هنگامی كه يوشيا كارهای مربوط به خانهٔ خدا را به انجام رسانيده بود، نكو، پادشاه مصر، با قشون خود به كركميش واقع در كنار رود فرات آمد و يوشيا به مقابلهٔ او رفت. (2پادشاهان 23:28)21اما نكو قاصدانی با اين پيام نزد يوشيا فرستاد: «ای پادشاه يهودا، من با تو قصد جنگ ندارم، من آمدهام با دشمن[2] خود بجنگم، و خدا به من گفته است كه بشتابم. در كار خدا مداخله نكن والا تو را از بين خواهد برد، زيرا خدا با من است.» (2پادشاهان 23:29)22ولی يوشيا از تصميم خود منصرف نشد، بلكه سپاه خود را به قصد جنگ به درهٔ مجدو هدايت كرد. او لباس شاهانهٔ خود را عوض كرد تا دشمن او را نشناسد. يوشيا به پيام نكو، پادشاه مصر كه از جانب خدا بود، توجه نكرد.23در جنگ، تيراندازان دشمن با تيرهای خود يوشيا را زدند و او به شدت مجروح شد. يوشيا به افرادش دستور داد كه او را از ميدان جنگ بيرون ببرند.24پس او را از عرابهاش پائين آورده، بر عرابهٔ دومش نهادند و به اورشليم بازگرداندند و او در آنجا درگذشت. وی را در آرامگاه سلطنتی دفن كردند و تمام يهودا و اورشليم برای او عزا گرفتند.25ارميای نبی برای يوشيا مرثيهای ساخت. خواندن اين مرثيه در اسرائيل به صورت رسم درآمد، به طوری كه تا به امروز نيز اين مرثيه را مردان و زنان به ياد يوشيا میخوانند. اين مرثيه در كتاب«مراثی» نوشته شده است.26-27شرح كامل رويدادهای دوران سلطنت يوشيا، اعمال خوب او و اطاعتش از كتاب شريعت خداوند در كتاب«تاريخ پادشاهان يهودا و اسرائيل» نوشته شده است.