1-2بار ديگر خداوند با من سخن گفت و فرمود كه بروم و به اهالی اورشليم بگويم كه خداوند میفرمايد: «گذشتهها را به ياد میآورم، زمانی را كه تازه عروس بودی! در آن روزها چقدر مشتاق بودی كه مورد پسند من باشی! چقدر مرا دوست میداشتی! حتی در بيابانهای خشک و سوزان نيز همراهم میآمدی.3ای اسرائيل، تو در آن روزها قوم مقدس من و نخستين فرزند من بودی. اگر كسی به تو آزار میرساند او را محكوم كرده، به بلايی سخت گرفتار میساختم.4-5«ای قوم اسرائيل، چرا پدران شما از من دل كندند؟ چه كوتاهی در حق ايشان كردم كه از من رو برگرداندند و دچار حماقت شده، به بتپرستی رو آوردند؟6گويا فراموش كردند كه اين من بودم كه ايشان را از مصر نجات داده، در بيابانهای خشک و سوزان هدايت كردم، و از سرزمينهای خطرناک پر از گودال و از شورهزارهای مرگبار عبور دادم از مكانهای غيرمسكونی كه حتی كسی از آن عبور نمیكند7و آنها را به سرزمينی حاصلخيز آوردم تا از محصول و بركات آن برخوردار شوند؛ اما ايشان آنجا را به گناه و فساد كشيدند و ميراث مرا به شرارت آلوده ساختند.8حتی كاهنانشان هم در فكر من نبودند، و داورانشان نيز به من اعتنايی نكردند، حكام ايشان بر ضد من برخاستند و انبيای آنها بت بعل را پرستيدند و عمر خود را با كارهای بيهوده تلف كردند.
شكايت خدا از قوم خود
9«بنابراين من شما را محكوم میكنم! حتی در سالهای آينده، فرزندان و نوههای شما را نيز محكوم خواهم كرد!10-11«به سرزمينهای اطراف نگاه كنيد! ببينيد آيا میتوانيد در جايی قومی بيابيد كه خدايانشان را با خدايان تازه عوض كرده باشند با اينكه خدايانشان واقعاً خدا نيستند! كسانی را به جزيره قبرس در غرب و به صحرای قيدار در شرق بفرستيد و ببينيد آيا در آنجا تا به حال چنين اتفاق غريبی رخ داده است؟ اما قوم من از خدايی كه موجب سربلندیشان بود روگردان شده، به دنبال بتهای بیجان رفتهاند!12آسمانها از چنين كاری حيرتزده شده، به خود میلرزند؛13زيرا قوم من مرتكب دو خطا شدهاند: اول اينكه، مرا كه چشمهٔ آب حيات هستم ترک نمودهاند و دوم اينكه رفتهاند و برای خود حوضهايی شكسته ساختهاند كه نمیتواند آب را در خود نگه دارد!»
نتيجه خيانت قوم اسرائيل
14مگر قوم اسرائيل، برای بندگی و غلامی انتخاب شده كه اين گونه اسير گشته، به جای دور برده میشود؟15سپاهيان نيرومند شمال مانند شيران غران به سوی سرزمين اسرائيل در حركتند تا آن را ويران ساخته، شهرهايش را بسوزانند و با خاک يكسان كنند.16نيروهای مصر نيز بر ضد او برخاسته، از شهرهای خود«ممفيس» و«تحفنيس» میآيند تا عظمت و قدرت اسرائيل را در هم بكوبند.17ای اورشليم، تو خود باعث شدی كه چنين بلايی بر تو نازل شود، چون وقتی خداوند، خدايت میخواست تو را راهنمايی كند، از او سرپيچی كردی!18-19خداوند، خدای قادر متعال میفرمايد: «از اتحاد با مصر و آشور چه نفعی بردهای؟ شرارت و گناه خودت، تو را تنبيه و مجازات خواهد كرد. آنگاه خواهی ديد كه سرپيچی از خدا و بیاحترامی به او چه سرانجام بدی دارد!20از مدتها پيش يوغ مرا از گردنت باز كردی، رشتههای انس و الفت خود را با من بريدی و با كمال بیشرمی از من سرپيچی كردی؛ روی هر تپه و زير هر درخت زانو زدی و به بتپرستی سرگرم شدی.21«وقتی میخواستم تو را همچون نهالی بكارم، با دقت، بهترين بذر را انتخاب كردم. پس چه شد كه نهالی فاسد و بیمصرف شدی؟22با هر چه كه خود را بشويی، پاک نخواهی شد. به گناهی آلوده شدهای كه پاک شدنش محال است؛ گناه تو هميشه در نظرم خواهد ماند.23چگونه میتوانی بگويی كه منحرف نشدهای و بت نپرستيدهای؟ ای ماده شتر بیقرار كه به دنبال جفت میگردی، به همهٔ دشتهای سرزمينت نگاه كن و خطاهای خويش را ملاحظه نما و به گناهان هولناكت اعتراف كن!24تو مثل گورخری هستی كه شهوتش او را به بيابان میكشاند و كسی نمیتواند جلو او را بگيرد. هر گورخر نری كه تو را بخواهد بیهيچ زحمتی تو را به دست میآورد، چون خودت را در آغوشش میاندازی!25چرا از اين همه دوندگی خسته كننده در پی بتها دست برنمیداری؟ تو در جواب میگويی: نه، ديگر نمیتوانم برگردم. من عاشق اين بتهای بيگانه شدهام و ديگر قادر به دل كندن نيستم.
مجازات در انتظار اسرائيل است
26-27«قوم من مانند دزدی كه در حال دزدی گرفتار میشود، خجل و شرمگين خواهد شد؛ پادشاهان، بزرگان، كاهنان و انبیا نيز به همين وضع دچار خواهند گرديد. چوب تراشيده را پدر خود و بتی را كه از سنگ ساخته شده، مادر خود میخوانند؛ ولی وقتی در زحمت و مصيبت گرفتار میشوند نزد من آه و ناله میكنند تا نجاتشان دهم!28بگذاريد بتهايی كه خود ساختهايد، در زمان مصيبت، شما را نجات دهند! شما كه به تعداد شهرهای يهودا بت داريد!29ديگر به من پناه نياوريد، چون شما همه ياغی هستيد.30فرزندان شما را تنبيه كردهام، ولی چه فايده، چون خود را اصلاح نكردند! همچون شيری كه شكار خود را میكشد، شما هم انبيای مرا كشتهايد.31«ای قوم من، به كلام من گوش فرا دهيد: آيا من در حق بنیاسرائيل بیانصافی كردهام؟ آيا برای ايشان مانند يک زمين تاريک و پربلا بودهام؟ پس چرا قوم من میگويند: سرانجام از دست خدا رها شديم، ديگر نمیخواهيم با چنين خدايی سروكار داشته باشيم!32«آيا ممكن است دوشيزهای زيور آلاتش را از ياد ببرد؟ آيا امكان دارد تازه عروسی، لباس عروسیاش را فراموش كند؟ با اين حال، قوم من سالهاست مرا كه برايشان همچون گنجی گرانبها بودهام، فراموش كردهاند!33«چقدر ماهرانه فاسقان را به سوی خود جلب میكنيد! حتی با سابقهترين زنان بدكاره هم میتوانند از شما چيزهايی بياموزند!34لباستان به خون فقيران بیگناه آغشته است كه آنها را نه برای سرقت اموالتان، بلكه بیجهت كشتهايد!35با اين حال میگوييد: ما بیگناهيم و كاری نكردهايم كه خدا خشمگين شود! اما من شما را به شدت مجازات میكنم، چون میگوييد: بیگناهيم!36«مدام به دنبال همپيمانان جديد میگرديد، اما همانگونه كه آشور شما را رها كرد، مصر نيز كمكی به شما نخواهد كرد.37از آنجا نيز نااميد و سرافكنده باز خواهيد گشت، چون خداوند كسانی را كه شما به ايشان تكيه میكنيد طرد كرده است؛ با وجود تمام كمکهای ايشان، باز هم كاری از پيش نخواهيد برد.»