1«اين امور را از هم اكنون به شما میگويم تا وقتی با مشكلات روبرو میشويد، ايمانتان را از دست ندهيد.2شما را از عبادتگاهها بيرون خواهند راند و حتی زمانی فرا خواهد رسيد كه مردم شما را خواهند كشت به خيال اينكه خدا را خدمت میكنند.3به اين علت با شما اينچنين رفتار خواهند كرد كه نه خدا را میشناسند، و نه مرا.4پس در آن موقع به ياد داشته باشيد كه خبر تمام اين پيشآمدها را از قبل به شما دادم. علت اينكه اين موضوع را زودتر به شما نگفتم اين است كه خودم با شما بودم.
کار روحالقدس
5«ولی اكنون نزد كسی میروم كه مرا فرستاد. اما گويی هيچيک از شما علاقه ندارد كه بداند منظور من از اين رفتن و آمدن چيست. حتی تعجب هم نمیكنيد؛6در عوض غمگين و محزونيد.7رفتن من به نفع شماست، چون اگر نروم، آن روح تسلیبخش نزد شما نخواهد آمد. ولی اگر بروم او خواهد آمد، زيرا خودم او را نزد شما خواهم فرستاد.8-11وقتی او بيايد دنيا را متوجهٔ اين سه نكته خواهد كرد: نخست آنكه مردم همه گناهكار و محكومند، چون به من ايمان ندارند. دوم آنكه پدر خوب و مهربان من خدا، حاضر است مردم را ببخشد، چون من به نزد او میروم و ديگر مرا نخواهيد ديد و برای ايشان شفاعت میكنم. سوم آنكه نجات برای همه مهيا شده، نجات از غضب و كيفر خدا، چون فرمانروای اين دنيا يعنی شيطان محكوم شده است.12«بسيار چيزهای ديگر دارم كه بگويم، ولی افسوس كه حال نمیتوانيد بفهميد.13ولی وقتی روحالقدس كه سرچشمهء همهٔ راستیها است بيايد، تمام حقيقت را به شما آشكار خواهد ساخت. زيرا نه از جانب خود، بلكه هر چه از من شنيده است خواهد گفت. او از آينده نيز شما را باخبر خواهد ساخت.14او جلال و بزرگی مرا به شما نشان خواهد داد و با اين كار باعث عزت و احترام من خواهد شد.15تمام بزرگی و جلال پدرم خدا از آن من است. وقتی گفتم جلال و بزرگی مرا به شما نشان میدهد، منظورم همين بود.
غم به شادی تبديل خواهد شد
16«بزودی خواهم رفت و ديگر مرا نخواهيد ديد. ولی بعد از مدت كوتاهی باز میگردم و دوباره مرا خواهيد ديد!»17بعضی از شاگردان او از يكديگر پرسيدند: «استاد چه میگويد؟ منظورش از اين سخن چيست كه میگويد: ديگر مرا نخواهيد ديد، ولی بعد از مدت كوتاهی دوباره مرا خواهيد ديد؟18منظورش از ”نزد پدر میروم“ چيست؟»19عيسی متوجه شد كه شاگردان میخواهند از او سؤال كنند. پس فرمود: «میپرسيد منظورم چيست كه گفتم: ديگر مرا نخواهيد ديد، ولی بعد از مدت كوتاهی خواهيد ديد؟20مردم دنيا از رفتن من خوشحال خواهند شد ولی شما محزون خواهيد گرديد و گريه خواهيد كرد. ولی وقتی دوباره مرا ببينيد، گريهٔ شما تبديل به شادی خواهد شد.21همچون زنی كه درد میكشد تا نوزادی به دنيا آورد؛ ولی بعد از زايمان، رنج او به شادی تبديل میشود و درد را فراموش میكند، زيرا انسان جديدی به دنيا آورده است.22شما نيز اكنون غمگين میباشيد، ولی دوباره شما را خواهم ديد. آنگاه شاد خواهيد شد و كسی نمیتواند آن شادی را از شما بگيرد.23در آن موقع ديگر از من چيزی نخواهيد خواست، چون واقعاً میتوانيد مستقيم نزد پدر برويد، و به نام من، هر چه میخواهيد از او دريافت كنيد.24تا به حال به نام من چيزی نخواستهايد. بخواهيد تا بيابيد و شاد شويد و شادیتان كامل گردد.25«اين چيزها را با مَثَلها به شما گفتم. ولی وقتی میرسد كه ديگر به اين كار احتياج نخواهد بود و همه چيز را به روشنی دربارهٔ پدرم خدا به شما خواهم گفت.26آنگاه به نام من درخواستهايتان را به حضور پدر خواهيد آورد. البته لازم نيست كه من سفارش شما را به پدر بكنم تا آنچه میخواهيد به شما بدهد؛27زيرا خود پدر، شما را دوست دارد چونكه شما مرا دوست داريد و ايمان داريد كه من از نزد پدرم آمدهام.28بلی، من از نزد پدرم خدا به اين دنيا آمدهام، و حال دنيا را میگذارم و نزد او باز میگردم.»29شاگردان گفتند: «اكنون آشكارا با ما سخن میگوييد و نه با مَثَل.30حالا فهميديم كه شما همه چيز را میدانيد و احتياج نداريد كسی به شما چيزی بگويد. همين برای ما كافی است تا ايمان بياوريم كه شما از نزد خدا آمدهايد.»31عيسی پرسيد: «آيا سرانجام به اين موضوع ايمان آورديد؟32ولی وقتی میرسد، و يا بهتر بگويم همين الان رسيده است كه شما مانند كاه پراكنده میشويد و هر كدام به خانهتان برمیگرديد و مرا تنها میگذاريد. ولی من تنها نيستم چون پدرم با من است.33اين چيزها را گفتم تا خيالتان آسوده باشد. در اين دنيا با مشكلات و زحمات فراوان روبرو خواهيد شد؛ با اين حال شجاع باشيد، چون من بر دنيا پيروز شدهام.»