1فلسطينیها[1] با اسرائيلیها وارد جنگ شدند و آنها را شكست دادند. اسرائيلیها فرار كردند و در دامنهٔ كوه جلبوع تلفات زيادی به جای گذاشتند. (1سموئيل 31:1; 1تواريخ 9:1)2فلسطينیها شائول و سه پسر او يوناتان، ابيناداب و ملكيشوع را محاصره كردند و هر سه را كشتند.3عرصه بر شائول تنگ شد و تيراندازان فلسطينی دورش را گرفتند و او را مجروح كردند.4شائول به محافظ خود گفت: «پيش از اينكه به دست اين كافرها بيفتم و رسوا شوم، تو با شمشير خودت مرا بكش!» ولی آن مرد ترسيد اين كار را بكند. پس شائول شمشير خودش را گرفته، خود را بر آن انداخت و مرد.5محافظ شائول چون او را مرده ديد، او نيز خود را روی شمشيرش انداخت و مرد.6شائول و سه پسر او با هم مردند و به اين ترتيب خاندان سلطنتی شائول برافتاد.7وقتی اسرائيلیهای ساكن درهٔ يزرعيل شنيدند كه سپاه اسرائيل شكست خورده و شائول و پسرانش كشته شدهاند، شهرهای خود را ترک كردند و گريختند. آنگاه فلسطينیها آمدند و در آن شهرها ساكن شدند.8روز بعد كه فلسطينیها برای غارت كشتهشدگان رفتند، جنازهٔ شائول و پسرانش را در كوه جلبوع پيدا كردند.9آنها اسلحهٔ شائول را گرفتند و سر او را از تن جدا كرده، با خود بردند. سپس اسلحه و سر شائول را به سراسر فلسطين فرستادند تا خبر كشته شدن شائول را به بتها و مردم فلسطين برسانند.10آنها اسلحهٔ شائول را در معبد خدايان خود گذاشتند و سرش را به ديوار معبد بت داجون آويختند.11وقتی ساكنان يابيش جلعاد شنيدند كه فلسطينیها چه بلايی بر سر شائول آوردهاند،12مردان دلاور خود را فرستادند و ايشان جنازهٔ شائول و سه پسر او را به يابيش جلعاد آوردند و آنها را زير درخت بلوط به خاک سپردند و يک هفته برای ايشان روزه گرفتند.13مرگ شائول به سبب نافرمانی از خداوند و مشورت با احضاركنندهٔ ارواح[2] بود. (1سموئيل 28:1)14او از خداوند هدايت نخواست و خداوند هم او را نابود كرد و سلطنتش را به داوود پسر يسی داد.