1خداوند میفرمايد: «اگر مردی زن خود را طلاق بدهد و زن برود شوهر كند، آن مرد نبايد دوباره او را به همسری بگيرد، چون ديگر فاسد و بیعفت شده است. ولی تو، هر چند مرا ترک كردی و به من خيانت ورزيدی، با وجود اين از تو میخواهم كه نزد من بازگردی.2آيا در سراسر اين سرزمين جايی پيدا میشود كه با زنای خود، يعنی پرستش بتها، آن را آلوده نكرده باشی؟ مانند فاحشه بر سر راه به انتظار فاسق مینشينی، درست مثل عرب باديهنشين كه در كمين رهگذر مینشيند. تو با كارهای شرمآور خود زمين را آلوده كردهای!3برای همين است كه نه رگبار میبارد و نه باران بهاری، چون تو مانند يک روسپی شرم و حيا را از خود دور كردهای.4با اين حال به من میگويی: ای پدر، از زمان كودكی تو مرا دوست داشتهای؛ پس تا ابد بر من خشمگين نخواهی ماند! اين را میگويی و هر كار زشتی كه از دستت برآيد، انجام میدهی.»6در زمان سلطنت يوشيای پادشاه، خداوند به من فرمود: «میبينی اسرائيل خيانتكار چه میكند؟ مثل يک زن هرزه كه در هر فرصتی خود را در اختيار مردان ديگر قرار میدهد، اسرائيل هم روی هر تپه و زير هر درخت سبز، بت میپرستد.7من فكر میكردم روزی نزد من باز خواهد گشت و بار ديگر از آن من خواهد شد، اما چنين نشد. خواهر خيانت پيشهٔ او، يهودا هم ياغيگریهای دائمی اسرائيل را ديد.8با اينكه يهودا ديد كه من اسرائيل بیوفا را طلاق دادهام، نترسيد و اينک او نيز مرا ترک كرده، تن به روسپیگری داده و به سوی بتپرستی رفته است.9او با بیپروايی بتهای سنگی و چوبی را پرستيده، زمين را آلوده میسازد؛ با اين حال اين گناهان در نظر او بیاهميت جلوه میكند.10يهودا، اين خواهر خائن هنگامی نيز كه نزد من بازگشت، توبهاش ظاهری بود نه از صميم قلب.11در واقع گناه اسرائيل بیوفا سبكتر از گناه يهودای خائن است!»12همچنين خداوند به من گفت كه بروم و به اسرائيل بگويم: «ای قوم گناهكار من، نزد من برگرد، چون من باگذشت و دلسوزم و تا ابد از تو خشمگين نمیمانم.13به گناهانت اقرار كن! بپذير كه نسبت به خداوند، خدای خود ياغی شدهای و با پرستش بتها در زير هر درختی، مرتكب زنا گشتهای؛ اعتراف كن كه نخواستی مرا پيروی كنی.14ای فرزندان خطاكار، به سوی من بازگرديد، چون من صاحب شما هستم و شما را در هر جا كه باشيد بار ديگر به سرزمين اسرائيل باز میگردانم15و رهبرانی بر شما میگمارم كه مورد پسند من باشند تا از روی فهم و حكمت، شما را رهبری كنند!»16خداوند میفرمايد: «وقتی بار ديگر سرزمين شما از جمعيت پر شود، ديگر حسرت دوران گذشته را نخواهيد خورد، دورانی كه صندوق عهد خداوند در اختيارتان بود؛ ديگر كسی از آن روزها ياد نخواهد كرد و صندوق عهد خداوند دوباره ساخته نخواهد شد.17در آن زمان شهر اورشليم به ”محل سلطنت خداوند“ مشهور خواهد شد و تمام قومها در آنجا به حضور خداوند خواهند آمد و ديگر سركشی نخواهند نمود و به دنبال خواستههای ناپاكشان نخواهند رفت.18در آن هنگام اهالی يهودا و اسرائيل با هم از تبعيد شمال بازگشته، به سرزمينی خواهند آمد كه من به اجدادشان به ارث دادم.19«مايل بودم در اينجا با فرزندانم ساكن شوم؛ در نظر داشتم اين سرزمين حاصلخيز را كه در دنيا بیهمتاست، به شما بدهم؛ انتظار داشتم مرا ”پدر“ صدا كنيد و هيچ فكر نمیكردم كه بار ديگر از من روی بگردانيد؛20اما شما به من خيانت كرديد و از من دور شده، به بتهای بيگانه دل بستيد. شما مانند زن بیوفايی هستيد كه شوهرش را ترک كرده باشد.»21از کوهها صدای گريه و زاری شنيده میشود؛ اين صدای گريه بنیاسرائيل است كه از خدا روی گردانده و سرگردان شدهاند!22ای فرزندان ناخلف و سركش نزد خدا بازگرديد تا شما را از بیايمانی شفا دهد. ايشان میگويند: «البته كه میآييم، چون تو خداوند، خدای ما هستی.23ما از بتپرستی بر بالای تپهها و عياشی بر روی کوهها خسته شدهايم؛ اين كارها بيهوده است؛ بنیاسرائيل تنها در پناه خداوند، خدای ما میتواند نجات يابد.24از كودكی با چشمان خود ديدهايم كه چگونه پيروی شرمآور بتها باعث شده گلهها و رمهها، پسران و دختران قوم ما تلف شوند!25هم ما و هم پدرانمان از كودكی نسبت به خداوند، خدايمان گناه كردهايم و دستورات او را پيروی ننمودهايم؛ پس بگذار در شرمساریمان غرق شويم! بگذار رسوايی، ما را فرا گيرد!»
Diese Website verwendet Cookies, um Ihnen die bestmögliche Nutzererfahrung bieten zu können.